میخواهم از عشق بنویسم ، از عشقی که با تو قلبم را به خود وابسته کرده است.
از تو مینویسم ای همنفسم ، نمی نویسم که مثل یک خاطره بماند ، مینویسم که
جاودانه بماند حرفهای عاشقانه ام.
هر چه بین ماست خاطره نیست ، یک حرف دل عاشقانه است ، عزیزم بخوان آنچه
که برای تو نوشته ام ، درک کن آنچه که در قلبم میگذرد و حس کن که چقدر برایم عزیزی ای نازنینم.
میخواهم برای تو بنویسم ، تا شبهای تنهایی بخوانی حرفهای مرا ، تا دیگر احساس
تنهایی نکنی ، با ماه درد دل نکنی و شبها را تا سحر بیدار نمانی ، به یاد من باشی
اما دلتنگم نشوی
من همیشه در کنار توام ، حس کن مرا درون قلبت ، ببین که چه عاشقانه نگاهت
میکنم .
میخواهم از تو بنویسم ، از تو که خودت سرشار از کلمات عاشقانه ای.
هرگاه که سخن میگویی ، زبانم بند می آید ، نمیدانم که در مقابل این همه
احساسات قشنگت چه پاسخی بدهم ، تنها سکوت میکنم تا با شنیدن حرفهای
قشنگت آرام شوم.
پس نگو چرا ساکتم ، من در حال شنیدنم ، دوست دارم حرف بزنی برایم ، و بگویی
ازرویاهای شیرین ، بگویی از خودت ، از آن قلب مهربانت .